چکامه هام

شعرهای من

چکامه هام

شعرهای من

مشخصات بلاگ

اشعاری که تراوشات ذهن ودل خودم است.

آخرین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

سرو و سپیدار وبید

انجم و ماه وخورشید

نور رخ یار من

بارقه ی هر امید

صبح ومسا و سحر

ثانیه ها شد پدید

عرش و سما و زمین

نقش رخش برکشید

نافه و مشک وعنبر

رایحه اش بر دمید

باده وجام و شراب

ساغرِ پر از نبید

خُمِّ پراز میِّ ناب

از او به ساقی رسید

ساز و نی عود و دف

چنگ وسه تارش دهید

تابنوازد بدان

نی زنوای صدید

نای خوش آواز وی

صوت هَزاران عدید

ذلفِ شکن دَرشکن

خال سیاه و مدید

رطّب ولعل لبش

شهد چو شیرین لُبیـد

نوگل و آلاله را

کرد به نام شهید

کای به خودیّت اسیر

روی متاب ازوحید

  • حمید دوستی

بر مزارم لاله را پرپرکنید

شعرحافظ را دوبیت از بر کنید

هلهله ، کف ، نقل و شیرینی ، نبات،

دف زنان و کف زنان شب سرکنید

باده وساغر بیارید وخُمی،

جای خیراتم زِ می لب تر کنید

رخت نو پوشید و نوشید از شراب

در وصالم عیش من باور کنید

شمع و آب و آینه با برگ سبز،

صد سَبَد پُر، از گل احمر کنید

مشک و عود و دودِ اسپند وگلاب،

آتش جان مرا مِجمَرکنید

چون به وصل یار شیرین می روم،

عاشقان را باخبر یکسر کنید

آیه ی إنّا اِلـَیهِ راجعون،

ذکرِتلقینِ مَن کافر کنید

  • حمید دوستی